English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9029 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
control vane U تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
serviceability criteria U وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
defense readiness condition U وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
canopies U پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy U پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
state of alert U وضعیت امادگی
condition of readiness U وضعیت امادگی رزمی
condition code U کد وضعیت امادگی اقلام
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
device U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices U یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
inverse U تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
hartley U بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status U وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
races U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service U خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
airworthiness U مناسب برای پرواز
airworthy U مناسب برای پرواز
ban from flying U قدغن پرواز [برای منطقه ای]
flying ban [in an area] U قدغن پرواز [برای منطقه ای]
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
helicopter wave U گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
Is there a flight to Edinburgh? U پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
air defense readiness U وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
connect U وضعیت یک مودم برای ارسال داده روی یک خط ارتباطی
status U سیگنال کامپیوتری برای درخواست اطلاعات از وضعیت خط ی ترمینال
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
connects U وضعیت یک مودم برای ارسال داده روی یک خط ارتباطی
transient U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
transients U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
enquiry U کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
indicator U نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
condition U 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
attitude motor U موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
mos U حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
querying U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queries U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
query U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
queried U پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
frequency shift keying U روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
reflight U پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
result code U پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
trips U پرواز
tripped U پرواز
trip U پرواز
fly U پرواز
flight decks U پل پرواز
blast-off U پرواز
blast off U پرواز
flightless U بی پرواز
night flying U شب پرواز کن
night flying U پرواز
flight U پرواز
sortie U پرواز
flight line U خط پرواز
flight deck U پل پرواز
sorties U پرواز
ceilings U حد پرواز
flying U پرواز
ceiling U حد پرواز
wait state U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition U 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
flight platform U سکوی پرواز
flight U مسیر پرواز
on the wing U پرواز کننده
flight ration U جیره پرواز
path of flight U مسیر پرواز
flight manual U دستورالعمل پرواز
flight navigator U هدایتگر پرواز
single flight U پرواز رفت
high flying U بلند پرواز
flyby U پرواز در ارتفاع کم
flybys U پرواز در ارتفاع کم
winging U پرواز پرش
flypast U پرواز در ارتفاع کم
flypasts U پرواز در ارتفاع کم
flight operations U عملیات پرواز
wing U پرواز پرش
flight U پرواز کردن
flight deck U عرشه پرواز
helm U سکان پرواز
flight path U مسیر پرواز
flight decks U عرشه پرواز
flightworthy U قابل پرواز
flight control U کنترل پرواز
flying speed U سرعت پرواز
flying shot U تیر سر پرواز
instrument fkight U پرواز کور
flight leader U فرمانده پرواز
instrument flight U پرواز کور
flight gear U لباس پرواز
flying officer U افسر پرواز
flying ground U میدان پرواز
flyable U قابل پرواز
flight engineer U مهندس پرواز
kite U پرواز کردن
flight computer U کامپیوتر پرواز
scampers U پرواز سریع
free flight U پرواز ازاد
icarian U بلند پرواز
mission ready U اماده پرواز
scamper U پرواز سریع
flighty deck U اطاق پرواز
flege U قابل پرواز
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
flight clearance U اجازه پرواز
scampered U پرواز سریع
scampering U پرواز سریع
flight level U سطح پرواز
flight level U سقف پرواز
kites U پرواز کردن
preflight U قبل از پرواز
administrative flight U پرواز اداری
ceilings U سقف پرواز
cruising altitude U ارتفاع پرواز
in-flight U حین پرواز
combat available U اماده به پرواز
ceiling U سقف پرواز
soarer U پرواز کننده
sortie reference U شماره پرواز
visual flight U پرواز بصری
take off U پرواز کردن
to launch into the air U پرواز کردن
air medal U نشان پرواز
to take off U پرواز کردن
space flight U پرواز فضایی
blood agent U مدت پرواز
flying U پرواز کننده
fly U پرواز کردن
volitant U پرواز کننده
volant U پرواز کننده
aviate U پرواز کردن
to take wing U پرواز کردن
soloist U خلبان تک پرواز
runway U باند پرواز
runway U خیابان پرواز
helms U سکان پرواز
return flight U پرواز برگشت
soloists U خلبان تک پرواز
runways U خیابان پرواز
post flight U بعد از پرواز
high-flying U بلند پرواز
goggling U عینک پرواز
altivolant U بلند پرواز
dead reckonning U پرواز کور
ambitious U بلند پرواز
goggled U عینک پرواز
goggle U عینک پرواز
runways U باند پرواز
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
aviation pay U فوق العاده پرواز
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
distinguished flying cross U نشان صلیب پرواز
fly U پراندن پرواز دادن
flyable dud U هواپیمای قابل پرواز
distinguished flying cross U نشان ممتاز پرواز
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com